★★دل گفت ها ★★
 
 

دوستت دارم

همیشه این نیست


که در هجوم وحشیِ این دردِ بی امان


به پایت بنشینم


گاهی دوستت دارم


یعنی این که شبانه


در خانه ات را آرام ببندم


بدون این که بیدارت کرده باشم


و فردا صبح که چشمت را باز می کنی


با خودت فکر کنی


تمامِ این زن را خواب دیده بودی!


عزیزم


قرار نیست


تعبیر تمام خواب هایی که می بینیم،


عاشقی باشد!





نسترن وثوقی




ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:, :: 17:20 :: توسط : پریسا

 
 
بعضی درد دلها گوش نمی خواهد


گوشه ی آغوش می خواهد...





فرشید فرهادی


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:, :: 17:1 :: توسط : پریسا


و چــــای ...

بهانه عاشقانــــه خوبــــی ستـــــــــــ

بــــرای بــــا تــــــــو نشستن؛

حیــــاط آبــــــــ زده ، تختــــــــ چوبــــی و من و تــــــــــــو ...

.
چقدر بــــوســــه ... چــــه عصــــری

چه خــــانه خوبی ستــــــــ ...!

==========

عکس متحرک به مناسبت روز
عشق


ارسال شده در تاریخ : شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 18:20 :: توسط : پریسا

 
تا به حال کسی

تو را با چشم هاش نفس کشیده ؟

آنقدر نگاهت می کنم

که نفس هام

به شماره بیفتد

بانوی زیبای من !

جوری که از خودت فرار کنی

و جایی جز اغوش من

نداشته باشی ...



عباس معروفی



ارسال شده در تاریخ : شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 18:18 :: توسط : پریسا

نامه آخرت به دستم رسید

بالاخره تونستی پستش کنی


خیلی پلا میونمون خراب شد

دیگه نمی تونی درستش کنی


جون به لبم رسید تا رامم بشی

چه جوری این شعله رو خاموش کنم

...

شاید ببخشمت ولی محاله

نامه آخرو فراموش کنم


نوشتی آسمونمون تموم شد

هرچی که بوده بینمون تموم شد


تو ساده رد شدی ولی جدایی

خیلی برای من گرون تموم شد


تو آسمون قلب من پریدن

یه ذره بال و پر می خواس نداشتی


به من نگو تقصیر سرنوشته

عاشق شدن جگر می خواس نداشتی


با این حساب حرفی دیگه نمونده

منم دیگه حرفامو جم می کنم


چندتا غزل میمونه چندتا نامه

اونم یه خاکی تو سرم میکنم


ازما گذشته اینو بشنو برو

که چوب حراج نزنی دلت رو


دل به کسی بده که وقتی میره

رژت رو پاک کنه نه ریملت رو



«حامد عسکری»
 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, :: 18:17 :: توسط : پریسا


تو مثل منی برف


راه می‌روی و آب می‌شوی...




شمس لنگرودی



2014_02_09_210238.jpg


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:40 :: توسط : پریسا


دوستت دارمی مرده ام

جسدی در سرد خانه

یکی بیاید

شناسایی ام کند




( جلیل صفر بیگی)


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:38 :: توسط : پریسا

 

سعـدی تمـام حسن تـــو را در غـزل نـگفت


حـالا شـدست نــوبـت مــا تـــازه کـارهــا ...!



حامد عسکری




 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:36 :: توسط : پریسا

 
 
این‌روزها غمگین‌اَم


آن‌قدر که انگار


قایق‌اَم شکسته

منْ مانده


تو غرق شده باشی!



( رضا کاظمی )



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:35 :: توسط : پریسا

 
و چه انتظار بزرگی است


اینکه بدانی


پشت هر "دوستت دارم "



چقدر دوستت دارم



لیلا کرد بچه


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:34 :: توسط : پریسا



برای قصه گفتن؛ بهانه نداشت مادر بزرگ


رفتنِ تو را بهانه کرد


ماندنِ مرا، قصه!





( رضا کاظمی )

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:33 :: توسط : پریسا

 
 
عشقت را پنهان میکنی ک مردانگیت خدشه دار نشود؟!

اخم میکنی ک مهربانیت راپنهان کنی؟!

مرا "شما"خطاب میکنی ک هوایی نشوم؟!

اما نمیدانی

نمیدانی ک چقدر اینها به تو می اید

و من دیوانه تر میشوم

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:32 :: توسط : پریسا


نمی دانم فردا را نوشته ای یا نه؟

بگذار فردا مال ما باشد


بگذار همین طور سفید سفید بماند

چیزی در صفحه ی فردا ننویس


بگذار زنم فردا را از کیفش بیرون بیاورد

پهن کند وسط هال



دورش بنشینیم

زنم کتلت درست کند

با هم بخوریم

دور کتلت ها سوخته است ...

به رویش نیاوریم



خدایا

فردا را به ما بده

بگذار پازل روز را ما بچینیم

روز را از نو بنویسیم

می خواهیم فردا هیچ شنبه باشد


( جلیل صفر بیگی)


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:31 :: توسط : پریسا

 
از دست زمانه تیر باید بخوری


دائم غم ناگزیر باید بخوری


صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست


بچه!تو هنوز شیر باید بخوری



جلیل صفربیگی




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:29 :: توسط : پریسا

 
زیباترین شعرم بودی


کاش هر گز نمی سرودمت


هر کس ترا شنید


عاشقت شد



( جلیل صفر بیگی )
 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:27 :: توسط : پریسا


تو می توانی نیایی،

ولی من

نمی توانم، منتظرت نباشم!





نسترن وثوقی



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:24 :: توسط : پریسا


از صبح صدات كردم


اصلا به روی خودم نیاوردم كه نیستی.




عباس معروفی



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:23 :: توسط : پریسا

 

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:21 :: توسط : پریسا

 
آنقدرپشت کوه های نقاشی گیر کردی

که هر چشمی که در انتظار آمدنت بود

به خواب رفت !

و قطاری که هرشب

خجالت خالی بودنش را سوت می کشد

خواب زنانه ای است

که صبح های بسیاری تعبیر شده است

راستش هنوز

حرف های زیادی در دلم مانده است ....

و خودکارم هنوز

ته مانده ی جوهری دارد

و دوستانم هنوز

شعرهای سوزناک مرا دوست دارند

وگرنه با تو می گفتم

آنکه تمام عمر در ایستگاه ایستاده است

سوزنبان پیری است

که دیگر نه تکان دادن دستی خوشحالش می کند

نه تکان دادن دستی غمگینش...!



لیلا کرد بچه

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:20 :: توسط : پریسا

یک عکسِ کوچکِ تاخورده

از مردی که پیراهنش هنوز روشن است

چند شعر عاشقانۀ کوتاه

از شماره‌ای که چند سال است خاموش است

و یک جفت چشم

که هرشب تا صبح...

به این هردو خیره مانده است


نگهبانِ شبِ کارخانه‌ای ورشکسته‌ام

گاهی آرزو می‌کنم دزدی بیاید

به‌جای دست‌ها و دهانم

چشم‌هایم را ببندد.



لیلا کردبچه


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:18 :: توسط : پریسا

 
این فنجان قهوه هم تمام می شود

و از این کافه هم خواهیم رفت !

و من هنوز به حرفهایی فکر میکنم

که برای نگفتن داریم




میلاد تهرانی



ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:17 :: توسط : پریسا

مرد

اگر

بودم


نبودنت را غروب های زمستان

در قهوه خانه ی دوری

سیگار می کشیدم ...


نبودنت

دود می شد

و می نشست روی بخار شیشه های قهوه خانه

بعد

تکیه می دادم

به صندلی

چشمهایم را می بستم

و انگشتانم را دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می کردم

تا بیشتر از یادم بروی...


نامرد اگر بودم


نبودنت را

تا حالا باید

فراموش کرده باشم؟!


مرد نیستم


اما

نامرد هم نیستم!



زنم

ونبودنت

پیرهنم شده است ...
 
 
 
 
 رویا شاه حسین زاده

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:14 :: توسط : پریسا

افزوده شد بر دردهایم لاغری ها هم

هر لحظه عاشق تر شدم٬ این آخری ها هم


از بس که با هر واژه از زیبایی ات گفتم


من را نمی فهمند این لهجه "دری" ها هم



از فارس تا تبریز، خاطر خواه داری ... آه


حتی شنیدم تازگی ها بندری ها هم ...



از آن کمند تا کمر شاعر که تنها نه!


حتی کم آوردند دیگر روسری ها هم



تنها حسود سیب لبهای تو شیطان نیست


من از فرشته ها شنیدم که پری ها هم ...



در وصف تو چیزی نباید گفت وقتی که


لب میگزند از شوق، حامد عسگری ها هم ...!



(حسین زحمتکش)




ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:12 :: توسط : پریسا



صبر کن عشق تو تفسیر شود، بعد برو

یا دل از ماندن تو سیر شود، بعد برو

خواب دیدی که دلم دست بدامان تو شد...

تو بمان خواب تو تعبیر شود، بعد برو

لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی

تو بمان تا به یقین دیر شود، بعد برو

صبر کن عشق زمینگیر شود، بعد برو

یا دل از دیده ی تو سیر شود، بعد برو

تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند

تو بمان گریه به زنجیر شود، بعد برو
 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:11 :: توسط : پریسا

از سر عادت نیست

که وقتی می‌روی

تا دم در همراهی‌ات می‌کنم

و بعد تا آخرین چشم‌انداز

تا جایی که سر می‌چرخانی لبخند می‌زنی

مبهوت راه رفتنت می‌شوم باز

آخر

چیزی از دلم کنده می‌شود

که می‌خواهم با چشم‌هام نگهش دارم

لعنت به رفتنت

که قشنگ می‌روی

از سر عادت نیست

که هیچوقت باهات خداحافظی نمی‌کنم

عشق من!

رفتنت

همیشه یعنی برگشتن

از سر عادت نیست

که وقتی برمی‌گردی

حتا موهای سرم می‌خندد

هیچ چیزی دل‌انگیز‌تر از برگشتنت نیست

تو که نمی‌دانی

وقتی برمی‌گردی

دنیا پشت سرت بی‌رنگ می‌شود.


عباس معروفی


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:9 :: توسط : پریسا

سی ساله ام

و اگر دوباره قدم را

با زنگ خانه ی کسی اندازه بگیرم

دیگر

دری به رویم باز نخواهد شد

سی ساله ام

و اگر دوباره بود و نبود کسی را بهانه بگیرم

جیغ کلاغی

آسمان قصه هایم را جریحه دار خواهد کرد

سی ساله ام

و این یک جمله ی خبری غمگین است



غمگین

برای دری که باز اگر نشود

غمگین

برای قصه ای که آغاز اگر نشود

غمگین

برای سکوت سیاهی که بعد ازین با او

شب های خانه ام را قسمت می کنم


آی ، سوسک سیاه همخانه ام !

من یکی نبود تمام شب هایم را

با فکر تو خوابیده ام

خاله قِزیِ چادر یَزیِ کفش قرمزیِ کودکی ام ،

که هربار نوار قصه جمع می شد

پدر تکه ای از داستانت را کوتاه تر می کرد



دیگر از تو چیزی نمانده است ، طفلک بیچاره !

چادر سیاه کوچک آواره !

قصه ها گاهی

با کودکی ها تمام می شوند

و بچه ها برای فهمیدن این حرف ها

هنوز بچه اند .


لیلا کرد بچه



 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 بهمن 1392برچسب:, :: 15:5 :: توسط : پریسا

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید خوب است که وقتی نفست بالا نمی آید کسی حرفهای بغض شده در گلویت را جایی نوشته باشد....
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ★★دل گفت ها ★★ و آدرس pari6920.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 28
بازدید کل : 396886
تعداد مطالب : 408
تعداد نظرات : 346
تعداد آنلاین : 1



آرشیو کد آهنگ